سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

قانون محبت

اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

نامه ای به دوست

وفات حضرت معصومه

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (149)

سروده های دیگر (165)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 819514
بازدید امروز :265
بازدید دیروز : 344
تعداد کل پست ها : 1320

 

عطر گل محمدی

ز عطر حضرت احمد(ص) کران تا بیکران پر شد
زمین گل بو شد و از عطر او هفت آسمان پر شد
گلی کز مقدم او باغ و راغ و گلستان پر شد
ببردم نام او از عطر نام او دهان پر شد

محمد(ص) آمد و فخر تمام اهل دنیا شد
به اوج آسمان جبریل سرگرم تماشا شد
چو خورشیدی فروزان تا جمال او هویدا شد
ز نور روی احمد(ص) جان و قلب عاشقان پرشد

ندیده هیچکس رویی بدین خوبی و زیبایی
چو ماه چارده رویش قشنگ است و تماشایی
«گریبان چاک کرد از مقدم او طاق کسرایی
زمان خالی شد و دریاچه های باستان پر شد»

زمینی بود اما آسمانی تر ز صد خورشید
ز نور روی او بر هر دو عالم نور می تابید
پر از عشق و صفا بود و لبالب چشمه ی امید
همه عالم به وصف چهره ی آن مهربان پر شد 

خبر دادند انسان را که هنگام نماز آمد
بخوان آوای خوشبختی که خورشید حجاز آمد
«خبر دادند سیمرغی ز کوه طور باز آمد
که از آوای سرشارش تمام آشیان پر شد»

تمام  عاقلان یک باره گردیدند مجنونش
تمام آهوان سرگشته ی صحرا و هامونش
«چنان مضمون صفت بود آن دو چشمان غزل گونش
که تا یک پلک زد دیوان جان شاعران پرشد»

لبش شیرین تر از قند و عسل بود و چشیدن داشت 
گل زیبای روی حضرت احمد(ص) خریدن داشت
«طواف لاله گرد کعبه ی آیینه دیدن داشت
شبی که مکه از نام محمد(ص) ناگهان پرشد»



پنج شنبه 99 آبان 8 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin